شبی به خواب من بیا ، برای من غزل بخوان
برای دل خوشی جان ، بیا و لحظه ای بمان
بیا و مرحمت نما به قلب زار و خسته ام
ز عشق قصه ای بساز ، مرا به هر طرف کشان
اگر که خواب از سرم پرید نیست غصه ای
چو بوی عشق می رسد چه جای خواب در جهان ؟
اگر که آرزو به دل ، شدم برای دیدنت
امید وصل می رسد زانتهای داستان
برای چشم من بس است ، غمزه های دلربا
گدا به سکه ای خوش است ، چو می رسد به رایگان
ز رهن راه عشق نترس و شادمان برو
چو ساربان عشق هست ، سلامت است کاروان
" نوا " زعشق او مگر ، چه می رسد برای تو ؟
که روز و شب سروده ای ، سروده های بی زبان
، ,رسد ,عشق ,ای ,خواب ,سروده ,می رسد ,سروده های ,است ، ,های بی ,بی زبان
درباره این سایت